حکایت هایی با طعم شکر
خاک گهر پرور ایران، شاعران و ادیبان بسیاری به خود دیده است که هر کدام در اوج بلاغت و سخنوری هستند و بسیاری از ایشان، گفتار خود را به شیوهای طنازانه تقریر نمودهاند.
در این میان اما شیخ اجل، سعدی شیرازی جایگاهی بس رفیع و بلندمرتبه دارد.
شوخطبعی این حکیم شیرینسخن قرن هفتم هجری، توأم با حکمت است و فاصلهای بس دراز با هزل و هجو برخی از نویسندگان و شاعران مشهور دارد.
مطایبههای استاد سخن، رنگ و بویی اجتماعی دارد و بسیاری از رذایل اخلاقی همچون چند چهرگی و ریاکاری، دروغ و تزویر، خودشیفتگی و فخرفروشی مدعیان درویشی و پارسایی، خونریزی و خشونت و قدرتپرستی قدرتمداران و نابسامانیهایی ازایندست را بهنقد و چالش میکشد.
گلستان سعدی سرشار از این حکایات شیرین و البته تأملبرانگیز است:
حکایت پارسا و یاد پادشاه
پادشاهی پارسایی را دید و گفت: هیچت از ما یاد آید؟ گفت: بله، وقتی خدا را فراموش میکنم.
کلام لطیف و بلیغ سعدی ضمن ایجاز و کوتاهی سخن، آنچنان معنای عمیقی دارد که در بسیاری از موارد تبدیل به ضربالمثلهای شیرینی بین عامه مردم شده است.
يكى بر سرشاخ بن میبريد
خداوند بستان نگه كرد و ديد
بگفتا كه: اين مرد، بد میکند
نه با من كه با نفس خود میکند!
بی شک سعدی شیرینسخن، تأثیر انکارناپذیری بر زبان فارسی گذاشته است؛ بهطوریکه شباهت قابلتوجهی بین فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدتها در مدرسهها و مکتبخانهها بهعنوان منبع آموزش زبان و ادبیات فارسی تدریس میشده و بسیاری از شعرا و نویسندگان پس از او در سبک و شیوه خود، پیرو این قله جاودان شعر و ادب پارسی بودهاند.
در فواید خاموشی!
ناخوشآوازی به بانگ بلند قرآن همیخواند. صاحبدلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره(اجرت) چند است؟ گفت: هیچ. گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همیدهی؟ گفت: از بهر خدا میخوانم. گفت: از بهر خدا مخوان!
گر تو قرآن بر این نمط خوانی
ببری رونق از مسلمانی!
تحریریه پایگاه خبری طالشوند یکم اردیبهشت، روز بزرگداشت شیخ اجل، مشرفالدین مصلح بن عبدالله شیرازی متخلص به «سعدی» را گرامی میدارد.
انتهای پیام/