نگاهی گذرا به درایت رهبری در هنگامه‌ جنگ

جنگ ۱۲ روزه گرچه در جغرافیا و زمان محدود بود، اما آزمایشگاهی بزرگ برای حکمرانی در شرایط بحران به حساب می‌آید. رهبر انقلاب در این رخداد با ۴ اقدام موثر کشور را تا پیروزی بر دشمن هدایت کردند.
1404041423331564733353534

جعفر حسن‌خانی؛ سیاست پژوه و جانشین مرکز مطالعات راهبردی تسنیم در یادداشتی با عنوان «نگاهی گذرا به رایت رهبری در هنگامه‌ی جنگ» نوشت:نقش رهبر انقلاب را در جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه ایران نمی‌توان به واقع تبیین کرد، چرا که در این باره محدودیت تاریخی و جنگی مانع از این می‌شود که داده‌های لازم در اختیار پژوهشگر سیاست قرار گیرد اما بر اساس داده‌های آشکار راهبری رهبر انقلاب در جنگ را می‌توان در چهار بُعد اصلی ‌فرماندهی نظامی، مدیریت افکار عمومی، صیانت از بُعد اجتماعی جنگ و دیپلماسی تصویری‌ تحلیل کرد. این یادداشت، با نگاهی همدلانه اما استدلالی و به دور از شعارزدگی، تلاش می‌کند نشان دهد چگونه رهبری واحد و متمرکز توانست در شرایطی کاملاً ناهمگون و جنگی به بازدارندگیِ مؤثر، ثبات درون‌زا و اجماع بیرونی دست یابد.

  1. بازآرایی ضربتی نیروهای مسلح و پاسخ سریع

در ساعت‌های نخستِ بامداد ۲۳ خرداد، پس از آغاز حملات هوایی رژیم صهیونیستی، سلسله انفجارهایی در تهران رخ داد و شماری از فرماندهان عالی­رتبه به شهادت رسیدند. از نگاه مدیریت بحران، فقدان لایه اول فرماندهی در همان ساعات اولیه برای هر کشوری می‌تواند به معنای فروپاشی زنجیره کنترل و تأخیر در تصمیم‌گیری‌های حیاتی باشد. اما رخداد واقعی خلاف این تصور بود. رهبر انقلاب در همان ساعات نخستین جنگ طی پیامی فوری، جانشینان را معرفی و ابلاغ مأموریت کرد. ساختار فرماندهی به سرعت بازسازی و خطوط پُشتیبان ارتباطی وارد مدار شد. ظرف کمتر از چند ساعت، عملیات پاسخ قاطع ایران فعال شد و نخستین موج حملات موشکی دقیق در غروب همان روز سامانه‌های پدافندی و انبارهای لجستیکی دشمن را در تل‌آویو و دیگر نقاط سرزمین‌های اشغالی هدف قرار داد.

این سرعت عمل، احتمالا حاصل دو عامل بود: نخست، معماری گشوده و ماژولار فرماندهی، که احتمالا پیش‌تر در رزمایش‌های مرکّب تمرین شده و خطوط جایگزین فرماندهی را آماده نگاه داشته بود و دوم، حضور رهبر انقلاب به‌عنوان فرمانده کل قوا در رأس هرم تصمیم‌گیری که توانست با یک فرمان، گره تصمیم‌سازی را به گرۀ اجرا متصل و از فرسایش زمانی جلوگیری کند. تجربه رویداد روز اول جنگ نشان داد که تفکر «تمرکز در تصمیم و تمرکززدایی در اجرا»، در شرایط جنگ مدرنِ پرشتاب، می‌تواند ستون فقرات مقاومت یک کشور باشد و منجر به موفقیت شود. این اتفاق را باید از نقاط درخشان سیاست نظامی رهبر انقلاب در دفاع از ایران برشمرد.

  1. گفت‌وگوی مستقیم با مردم و مدیریت افکار عمومی

در عرف بحران‌های نظامی، رهبران عالی معمولاً از پشت تریبون‌های رسمی یا بیانیه‌های خشک ستاد مشترک سخن می‌گویند. اما رهبر انقلاب سه بار رو به دوربین خود با مردم گفت‌وگو کرد. اهمیت این اقدام، تنها در سطح محتوای پیام نبود، بلکه در «زمان‌بندی» و «نوع اجرا» نهفته است.

  • پیام نخست دقیقاً هم‌زمان با شلیک نخستین موشک‌های ضدپایگاه ایران به تل‌آویو پخش شد. این هم‌زمانی، پیوستگی روایت «دفاع مشروع» را برای مردم و ناظران خارجی تثبیت کرد: تصمیم، اجرا و اطلاع‌رسانی در یک قاب زمانی مشترک.
  • پیام دوم در روز ششم جنگ، در حالی منتشر شد که دشمن پس از ناکامی در مهار قدرت پاسخ ایران در جریان موج اول، راهبرد «شلنگ‌اندازی روی اعصاب» (حمله پراکنده به شهرها) را پیش گرفته بود. رهبر انقلاب با بیانی آرام اما قاطع بر «ایستادگی، آرامش و تسلط بر اوضاع» تأکید کرد و عملاً الگوی روانی جامعه را از «واکنش اضطرابی» به «کنترل فعال» تغییر داد.
  • پیام سوم پس از پذیرش آتش‌بس، خط قرمز «نه به تسلیم» را برجسته کرد؛ پاسخی روشن به جریانات خارجی که می‌کوشیدند آتش‌بس را به‌عنوان شکست ایران بازنمایی کنند.

از منظر ارتباطات بحران، این سه پیام سرِپل‌های روایت ملی را ساختند و اجازه ندادند شکاف خبری یا غلبۀ روایت دشمن، روحیه عمومی را تضعیف کند. شفافیتِ گزیده، جایگزین شعار و اغراق شد؛ به همین دلیل، پیام‌ها حتی برای افکار عمومیِ غیردوست نیز باورپذیر شد.

  1. صیانت از وجه اجتماعی جنگ و توصیه به «اقامه زندگی»

نقطۀ تمایزِ رهبری در این نبرد، تأکید بر استمرار نظم اجتماعی بود. در پیام دوم، فراز کلیدی «زندگی به طور عادی در جریان است» نه یک توصیه صرف، بلکه راهبردی مقابله‌گرایانه بود. اگر جامعه در هنگامه جنگ نشانه‌ای از ترس یا آشفتگی بروز می‌داد، هدف حملات روانی دشمن تأمین و او به استمرار موشک‌باران شهری تشویق می‌شد.

  1. مدیریت تصویر ایران: ایران کشوری مقتدر امّا صلح‌طلب

ماه‌ها پیش از آغاز درگیری، تهران در گفت‌وگوهای منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای بر «چارچوب امنیت جمعی خلیج فارس» تأکید می‌کرد و نسبت به هرگونه تغییر وضع موجود هشدار داده بود. همچنین طی یک سیاست هوشمندانه ایران مذاکرات غیر مستقیم خود با آمریکا را بر سر موضوع هسته‌ای حفظ کرده بود و در نتیجه تصویر یک بازیگر معقول را از خود به نمایش گذاشته بود. پس از آغاز جنگ نیز، موضع علنی ایران به‌جای جار زدن احساسی، بر دو محور متمرکز شد: «دفاع از خود طبق ماده ۵۱ منشور ملل متحد» و «تنبه و پیشیمان کردن متجاوز.» این موضعِ باعث شد برخلاف تلاش آمریکا برای انزوای ایران، ایران بتواند همراهان بسیاری در جهان برای خود دست و پا کند.

به بیان دیگر، رهبر انقلاب، هم در قبال مردم و هم جهان، خصلت «صلح‌طلبی مقتدرانه» را برای ایران تثبیت، برچسب «جنگ‌طلبی» و «ماجراجویی» را علیه ایران بی‌اعتبار و فضای مانور رسانه‌ای دشمن را بسیار تنگ کرد.

فرجام سخن

جنگ ۱۲ روزه گرچه در جغرافیا و زمان محدود بود، اما آزمایشگاهی بزرگ برای حکمرانی در شرایط بحران به حساب می‌آید. رهبر انقلاب در این رخداد:

الف. زنجیره فرماندهی را از، از هم گسیختگی نجات داد و آن را در نخستین روز به نقطۀ پاسخ مؤثر رساند.

ب. افکار عمومی را با گفت‌وگوی تلویزیونی به سرمایه روانی تبدیل کرد و مانع از این شد که سرریز بحران بر جامعه تحمیل شود.

ج. زندگی اجتماعی را نه متوقف، که مقاوم و معنادار ساخت تا دشمن سلاح روانی خود را بی‌اثر ببیند.

د. تصویر بین‌المللی ایران را با ترکیب عقلانیت سیاسی و اقتدار عملیاتی، از اتهام جنگ‌طلبی یا ناتوانی نظامی مصون کرد. این تصویر در داخل نیز بازیابی شد.

ایشان توانستند با این اقدامات ایران را در پس ۱۲ روز جنگ با رژیم صهیونی و آمریکا به نقطه پیروزی رهنمون کنند.

انتهای پیام/تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محدودیت زمانی فراتر رفت. لطفا یک بار دیگر کپچا را کامل کنید.